تازگی خیلی عجیب غریب شدم دیگه خودم هم موندم چمه دردم چیه نمیدونم به کدامین سو دارم میرم یه زندگی بی برنامه بدون هدف بدون دلخوشی تازه چیزایی که حال میداد دیگه برام مهم نیست و نمیچسبه کوه نمیرم باشگاه نمیرم بیرون خیلی کم میرم اونم به اصرار دوستان البته فقط یکیشون بقیه که ما رو یادشون نمی افته فقط وقتی کارشون گیره و لنگه ما هستن یادشون میوفته و خوش اخلاق میشن باهامون و نهاایت کاری که میتونن بکنن اینه که یه چیزی تو انیستا برامون به اشتتراک بزارن و همین و بس
افکار ذهن خشمگین منبع
درباره این سایت